جواب و پاسخ آسودگی خاطر در حل جدول بازی جدولانه از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.
جواب این سوال:
جواب : اطمینان, فراغ بال.
لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.
جواب و پاسخ آسودگی خاطر در حل جدول بازی جدولانه از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.
جواب : اطمینان, فراغ بال.
لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.
معنی کلمه سیراب در لغت نامه دهخدا مفهوم مترادف متضاد هم خانواده مصدر فعل مفرد جمع بن ماضی مضارع مستقبل از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.
جواب : سیراب. (اِخ) دهی است جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین. دارای 480 تن سکنه. آب آن از رودخانه ٔ کلنجین. محصول آنجا غلات، سیب زمینی، قلمستان. شغل اهالی زراعت، قالی وجاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.
جواب و پاسخ پشت گردن در حل جدول بازی جدولانه از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.
جواب : قفا.
لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.
جواب و پاسخ شتر جوانِ پرقدرت در حل جدول بازی جدولانه از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.
جواب : بیسراک.
لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.
جواب و پاسخ کوچ کرده در حل جدول بازی جدولانه از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.
جواب : رفته.
لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.
جواب و پاسخ شتر جوانِ پرقدرت در حل جدول بازی جدولانه از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.
جواب : بیسراک.
لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.
جواب و پاسخ رفتار پسندیده در حل جدول بازی جدولانه از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.
جواب : نزاکت.
لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.
معنی کلمه متدین در لغت نامه دهخدا مفهوم مترادف متضاد هم خانواده مصدر فعل مفرد جمع بن ماضی مضارع مستقبل از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.
جواب : متدین. [م ُ ت َ دَی ْ ی ِ] (ع ص) راستکار و دیندار. (منتهی الارب). دیندار و راستکار. (آنندراج). راستگار و دین دار و فربود. (ناظم الاطباء). مأخوذ از تازی، دیندار و فربود و راست و درست و شاهیده و درستکار و راستکار و پایدار و در دین خود و شاهنده و صالح و صادق. (ناظم الاطباء). دیندار. بادیانت. آن که به احکام دین عمل کند: مردی اهل و ادیب و فاضل و نیکو منظر و متدین و متواضع دیدم. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو). مردی بود که در عصر او اصیل تر و عالم تر و متدین تر از وی نبود. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 92). در مواضی ایام دهقانی بوده است صاین و متدین و متورع و متقی. (سندبادنامه ص 129). || امین درست کار. و رجوع به تدین شود. || وام دار ومدیون و مقروض. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون).
لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.
مترادف و متضاد کلمه مانع واژه مخالف مصدر بن ماضی مضارع مستقبل مفرد و جمع از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.
جواب : بازدارنده، جلوگیر، رادع، مخل، مزاحم، بند، سد، حاجز، حایل، عایق، محظور، محذوریت، مشکل، ایراد.
لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.