مترادف و متضاد کلمه تاخیر واژه مخالف مصدر بن ماضی مضارع مستقبل مفرد و جمع از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.

جواب این سوال:

جواب : تعویق، درنگ، دیر
(متضاد) تعجیل، تسریع، تعلل، دفع‌الوقت، طفره، مماطله، مطال، دیرکرد، دیرآمد، مهلت، فرصت، دیر کردن، عقب انداختن.

لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.