مترادف و متضاد کلمه کهنسال واژه مخالف مصدر بن ماضی مضارع مستقبل مفرد و جمع از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.

جواب این سوال:

جواب : پیر، جاافتاده، زال، سالخورده، سالمند، شیخ، فرتوت، قدیمی، کلان‌سال، مسن، معمر
(متضاد) جوان، خردسال.

لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.