معنی کلمه فکوع در لغت نامه دهخدا مفهوم مترادف متضاد هم خانواده مصدر فعل مفرد جمع بن ماضی مضارع مستقبل از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.
جواب این سوال:
جواب : فکوع. [ف ُ] (ع مص) خاموش گردیدن. || سر فرودافکندن از اندوه یا از خشم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به فکع شود.
لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.