معنی کلمه امراء در لغت نامه دهخدا مفهوم مترادف متضاد هم خانواده مصدر فعل مفرد جمع بن ماضی مضارع مستقبل از وبلاگ “میدونَم” پیدا کنید.
جواب این سوال:
جواب : امراء. [اُ م َ] (ع اِ) ج ِ امیر. رجوع به امرا شود., امراء. [اَ] (اِخ) شهری است از نواحی یمن در بلوک سخان. (از معجم البلدان)., امراء. [اِ] (ع مص) گواردگردیدن طعام. (منتهی الارب). بگوارانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). گوارا گردیدن طعام. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گواراتر شدن طعام. (آنندراج). بسیارشیر شدن ناقه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). فروگذاشتن اشتر شیر را. (تاج المصادر بیهقی). بسیار شیر دادن ناقه. (از اقرب الموارد).
لطفا نظرتان را در مورد این پست ارسال کنید.